هزارتوُ

دریچه ایست بر هزار توی ذهنم

هزارتوُ

دریچه ایست بر هزار توی ذهنم

برخی از ویژگی های جوامع جاهلی در منظر حضرت زهرا(س)

شناخت کامل و جامع حقیقت و علوّ شخصیت بی بدیل حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) جز برای آنان که خدا اراده کرده باشد، مقدور نیست چنان که از امام صادق(ع) مرویست که در بیان سبب نامگذاری آن بانوی بزرگ فرمود: « إِنَّمَا سُمِّیَتْ‏ فَاطِمَه لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا». [تفسیر فرات کوفی، ص 581] اما چشیدن از اقیانوس معرفت آن محبوب پروردگار هستی، به قدر مقدور هر کس، امری شدنی و بایسته است.

از این روی بسیاری از جویندگان، کوشیده اند تا شخصیت ممتاز بانوی بانوان عالم را در آینه تفاسیر و تآویل آیات قرآنی جستجو کنند و بسیاری نیز گوهر تابناک وجودش را از دریای سخنان پدر، شوهر و فرزندان ارجمند و معصومش (علیهم السلام) به تماشا نشسته اند. گروهی نیز او را در میدانهای حماسه و برخی در بیت الاحزانهای مراثی، سراغ گرفته اند و هر یک به قدر همت خویش از کوثر معرفت او لبی تر کرده اند.

نویسنده بر این باور است که راههای پیش گفته اگر چه در جای خود ارجمندند اما یکی از بهترین و برترین راههایی که می تواند گوشه ای از جلال و شکوه حقیقت فاطمی(س) را بر ما آشکار کند و چنان شعاعی از آفتاب که از روزنه پرده بر سایه نشینان بتابد، جلوه ای از جلوات آن بانوی فرشته سیرت را به ما خاک نشینان بنمایاند همانا بررسی و تأمل در سیره و سخنان به جای مانده از آن نور تابنده است.

بر پایه آنچه از حضرت مولی الموحدین علی(ع) نقل شده است ؛ «سخن» هر انسانی را می توان دریچه ای به سوی کشف شخصیت او دانست و با وزانت یا سخافت کلامش، بر عظمت یا حقارت اندیشه و روحش استدلال کرد که « الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ‏ لِسَانِه»‏ [خصال،ج2،ص420] چه که تکلم اظهار آن چیزی است که در ضمیر و باطن انسان نهفته است و از این روی دریچه ای را می ماند که به شخصیت پنهان آدمی گشوده می شود و آینه ای را شبیه است که قامت روح و عقل و اندیشه انسان را بازتاب می دهد.

آدمی مخفی است در زیر زبان

این زبان پرده است بر درگاه جان

«خطبه فدکیه» بلند ترین کلامی است که از حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) به یادگار مانده است. خطابه ای بلند، عمیق، مستدل و جامع که از عمیق ترین و زیر بنایی ترین مبانی توحیدی تا استدلال های فقهی - حقوقی و نگاه ژرف جامعه شناختی را در خویش گرد آورده است. سخنانی ارزنده که می تواند برای هر انسان متأملی درهایی از حکمت و معرفت بگشاید. بی تردید همین اهمیت و ارجمندی خطبه مذکور سبب شده است تا علماء و اندیشمندان بزرگی دست به کار شرح و توضیح آن شوند و کتابهای گران سنگی را در این خصوص به رشته تحریر درآورند.

این مقاله نگاهی کوتاه و گذرا خواهد داشت به یکی از تعالیم خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها). اما پیش از آن مختصر اشاره ای به خطبه فدکیه و منابع آن مفید خواهد بود.

فدک و خطبه فدکیّه

آن هنگام که پیامبر خدا(ص) به سوی خیبر رفت و قلعه های آن را فتح کرد سه قلعه باقی ماند که آن حضرت با محاصره، کار را بر آنها دشوار کردند. آنان پیکی به سوی حضرت روانه کردند و درخواست کردند امان یابند تا قلعه خود را ترک گویند و از جنگ با مسلمین کناره بگیرند. پیامبر نیز اجازه دادند. فدک روستایی حاصل خیز در اطراف مدینه بود که چشمه ای جوشان و باغهای فراوان داشت. خبر رفتار پیامبر با قلعه ای از اهالی خیبر به اهالی فدک رسید. آنان پیکی به سوی پیامبر فرستادند و پیشنهاد کردند که در مقابل نیمی از اموال و محصولات شان با پیامبر صلح کنند. پیامبر این مصالحه را پذیرفت و بدینسان فدک در تملّک شخص پیامبر در آمد.

از امام علی بن موسی الرضا(ع) نقل شده است که پس از نزول آیه « وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّه» [سوره اسراء، آیه26] پیامبر خدا(ص) دخترش را فرا خواند و به امر خدای متعال فدک را به حضرت زهرا(س)  بخشید [ن.ک نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص 496]. این سرزمین تا پایان عمر شریف رسول خدا(ص) در اختیار حضرت فاطمه زهرا(س) بود اما پس از رحلت نبی مکرم، ابوبکر کارگزاران فاطمه(س) را از آن اخراج کرده و فدک  را تحت تصرف خویش درآورد. چون خبر این ماجرا به آن حضرت رسید در میان جمعی از بانوان بنی هاشم به سوی مسجد مدینه که مرکز خلافت ابوبکر بود به راه افتاد و در مسجد مدینه و در مجمعی از مهاجر و انصار، خطبه و خطابه ای غرّا ایراد فرمود به که «خطبه فدکیّه» موسوم شد.

اسناد خطبه فدکیّه

این خطبه در کتابهای متعددی از مجامع روایی نقل شده است که به اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1-   کتاب بلاغات النساء

این کتاب نوشته احمد بن ابی طاهر مشهور به ابن طیفور از دانشمندان بزرگ اهل سنت، متوفای 280 هجری قمری و خلاصه ‏اى است از برگزیده ترین سخنان بلیغ و فصیح بانوان برجسته تاریخ اسلام که در طول سه قرن نخست اسلام بیان شده است.

او در صفحه 23 کتابش در ذیل عنوان «کلام فاطمة بنت رسول الله (ص)» به نقل این خطبه می پردازد. سطور آغازین روایت او که مشتمل بر تأکید اصالت این خطبه است چنین نقل می کند:

ذکرت لأبی الحسین زید بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب کلام فاطمه عند منع أبی بکر إیاها فدک‏ و قلت: له إن هؤلاء یزعمون أنه مصنوع و أنه من کلام‏ أبی العیناء ... فقال لی: رأیت مشایخ آل أبی طالب یروونه عن آبائهم و یعلمونه أبناءهم و قد حدثنیه أبی عن جدی یبلغ به فاطمه على هذه الحکایة و رواه مشایخ الشیعة و تدارسوه بینهم قبل أن یولد جد أبی العیناء و قد حدث به الحسن بن علوان عن عطیة العوفی أنه سمع عبد الله بن الحسن یذکره عن أبیه‏...

نزد زید فرزند امام سجاد بودم و از کلام فاطمه هنگامی که ابوبکر فدک را از او گرفت یاد کردم و گفتم: اینان گمان می کنند که این سخنان ساختگی و از کلمات ابی العیناء باشد [متعلق به فاطمه نباشد]. به من چنین گفت: من بزرگان و سالخوردگان آل ابی طالب را دیده ام که این سخنان را از پدرانشان نقل می کنند و به فرزندانشان می آموزند. این کلمات را پدرم (امام سجاد) از جدّم (امام حسین) برایم نقل می کرد در حالی که آن را فاطمه همین گونه که هست نقل می کرد و بزرگان شیعه نیز آن را روایت و میان خویش تدریس کرده اند، زمانی پیش از آن که حتی پدر بزرگ ابو العیناء به دنیا آمده باشد و نیز حسن به علوان از عطیه عوفی این کلام را نقل کرده است که او از عبد الله بن حسن شنیده که پدرش این خبر را نقل می کرده است...

2-   کتاب السقیفة و فدک

این کتاب نوشته احمد بن عبد العزیز جوهری بصری از محدثان اهل سنت در قرن چهارم است که به سال 323 هجری قمری وفات یافته است. اگر چه این نوشته به طور کامل در دسترس نیست اما بخشهای از این کتاب که توسط ابن ابی الحدید (شارح نهج البلاغه) نقل گردیده بوده با تحقیقاتی به صورت مجزا به چاپ رسیده است. چنان که ابن ابی الحدید آورده بخشهایی از خطبه فدکیّه از دو طریق و با ذکر سلسله سند در این کتاب ذکر شده است.

3-   کتاب الاحتجاج

این کتاب تألیف ابو منصور، احمد بن على بن ابى طالب طبرسى، از علماى قرن ششم و متوفای 588 هجری قمری است. که به زبان عربى و در موضوع بحث‏ ها و مناظرات معصومین( ع) و بزرگان دین با مخالفان، در موضوعات مختلف دینى نگاشته شده است. مؤلف، متن کامل خطبه را به نقل از عبد الله بن حسن فرزند حسن مثنی و فاطمه بنت الحسین و نواده امام مجتبی و امام حسین (علیهم السلام) به نقل از اجداد مطهّرش روایت کرده است و از آنجا که این کتاب در میان علما از اعتبار بالائی برخوردار بوده است بسیاری از محدثان شیعه متن خطبه فدکیّه را مطابق نقل کتاب احتجاج روایت کرده اند.

4-     الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف

این کتاب منسوب به دانشمند بزرگ شیعی علی بن موسی بن الطاووس معروف به سید بن طاووس متوفای 664 هجری قمری است. آنچه در نقل این کتاب از خطبه فدکیّه جالب توجه است سندی است که مرحوم سید نقل کرده اند. بر خلاف سایر کتب که خطبه فدکیّه را یا از طریق زید بن علی بن الحسین و یا از طریق عبد الله الحسن نقل کرده اند، مرحوم سید این خطبه را به روایت عروة از عایشه همسر رسول خدا نقل کرده است.

از دیگر بزرگان دنیای اسلام که در آثارشان به نقل یا بحث درباره این خطبه پرداخته اند می توان از ابن ابی الحدید شارح سنّی مذهب نهج البلاغه متوفای 656 هجری قمری و محدّث بزرگ شیعه علامه محمد باقر مجلسی متوفای1110 هجری قمری یاد کرد.

خطبه و خطابه

این کلام نورانی از دو بخش کلّی تشکیل شده است. بخش اول، خطبه ایست که با حمد و ثنای الهی آغاز شده و به بیان معارف والای توحیدی و اصول اعتقادات اسلامی می پردازد.  مسائلی چون توحید جامع حق، ثمرات توحید، تفاوت ادراک مردمان از توحید، عدم امکان احاطه به معرفت الهی آنچنان که حق معرفت است، علم ازلی الهی، کیفیت ابداع موجودات و مخلوقات توسط حق، بیان اهداف آفرینش، چرایی جعل ثواب و عقاب، مقام رسالت و رابطه آن با عبودیت، مقامات وجودی مقدم بر مقام رسالت، بعثت پیامبر خاتم، پیشگویی انبیاء پیشین درباره بعثت، اهداف بعثت پیامبر خاتم، نقش هدایتگر پیامبر و قرآن ، بیان برخی ویژگی های قرآن کریم، اشاره به حدیث ثقلین و بیان نمونه ای از غایات و فلسفه احکام الهی از جمله معارفی است که در بخش نخست فرمایشات آن حضرت به چشم می خورد.

بخش دوم این خطبه خود مشتمل بر خطابه ای متشکل از قطعات مختلفی است که در هر قطعه به شیوه ای خاص به بیان برخی مسائل می پردازد. معرفی شخصیت ممتاز پیامبر(ص) و حضرت علی(ع)، مراتب پیوند جسمی و معنوی پیامبر(ص) با حضرت امیر(ع)، نقش ممتاز علی(ع) در حفظ یکپارچگی اسلام و وحدت امت اسلامی، ترسیم سیمای شجاعانه حضرت علی(ع) در نبردهای اسلامی، بیان ویژگی های ممتاز آن حضرت، بیان گزارش گونه ای از تاریخ اعراب قبل از اسلام و ویژگی زندگانی آنان، نقش بعثت در پیدایش حیات متمدنانه مردم،  رحلت پیامبر و پیامدهای اجتماعی ناشی از آن، دلائل پیدایش سقیفه، ویژگی های جوامع جاهلی، تقسیم نیروهای فعال به مؤمنان راستین و فرصت طلبان در کمین، بیان ویژگی های فرصت طلبان، ویژگی جامعه فریب پذیر، شرایط رهبری در قرآن، مظاهر ارتجاع پس از انقلاب، چگونگی تسلط حاکمان غاصب بر مسند نبوی و تغییر ارزشها و هنجارهای جامعه اسلامی از مواردی است که آن حضرت در قطعات مختلفی از آنها سخن گفته اند.

در قسمتی دیگر از همین قطعات، حضرت زهرا(س) به مسئله فدک پرداخته و استدلال دروغین حاکمان وقت در انتساب عملکردشان به فرمایشات رسول خدا را با استدلالهای قرآنی و براهین عقلی ابطال می کند سپس به بیان استدلالهای مختلف حقوقی در خصوص عدم مشروعیت رفتار حاکمان غاصب در خصوص تضییع حق ارث می پردازد و در قطعات پایانی خطابه خویش تغییر جریان امامت و ولایت اجتماعی و انحرافات ریشه دار ناشی از آن را خاطر نشان می سازد.

گزارشی که ارائه شد تنها نشان دهنده برخی عناوین ارزنده ایست که در خطبه حضرت صدیقه طاهره(س) می توان سراغ گرفت.

ویژگی های جوامع جاهلی در خطبه فدکیّه

خطبه فدکیه نیز مانند هر سخن دیگر در بستری از زمان و مکان و شرایط ویژه آن شکل گرفته است و از این جهت یک سند تاریخی به شمار می رود و مرور آن تنها به عنوان یک سند تاریخی، تنها گره از کار بازخوانی تاریخ خواهد گشود اما اگر با این کلام نورانی - به حکم حدیث شریف ثقلین- همانند کلام الهی مواجه شویم و آن را با آیات الهی در احکامی همچون بقاء و دوام مساوی بدانیم آنگاه می توانیم در هر عصر و زمان، با نگاهی نو به سراغ آن رفته و اندیشه خویش را بر اشارات و تنبیهات و تصریحاتش عرضه کنیم و از باغ مثمر آن هر لحظه میوه ای تازه و گوارا بچینیم. نویسنده بر این باور است که افزون بر بخش نخست خطبه که سراسرش مملو از معارف الهی و بیان اعتقادات حقه اسلامی است و هرگز غبار فراموشی و کهنگی بر آن نخواهد نشست، بخش دوم خطبه نیز برای همیشه تازه و قابل بهره مندی است. انحصار بخش دوم از خطبه فدکیه در حصار تنگ زمان و مکان و محروم ساختن خویش از بطون کلام فاطمی(س) نه تنها جفاکاری در حق خویشتن که ظلم آشکاری به ساحت اندیشه بشری و جفا و ظلم مضاعف به صاحب این کلام نورانی است. از این روی به قدر بضاعت اندک خویش و حوصله این مقاله می کوشم تا به عنوان یکی از صدها و هزارها موضوع مندرج در کلام حضرت صدیقه(س)  به بیان ویژگی های جوامع جاهلی از منظر تعالیم این خطبه گرانسنگ بپردازم.

جاهلیت، دوران قابل تکرار

اعراب شبه جزیره، پیش از ظهور اسلام در شرایطی به سر می بردند که به دوران سیاه جاهلیت موسوم گشته بود. این دوران اگر چه در مقطعی از تاریخ عربستان اتفاق افتاده بود و با ظهور پیامبر بزرگ الهی حضرت محمد بن عبد الله (ص) به پایان رسیده بود اما هرگز در آن مقطع زمانی و مکانی خاص منحصر نمی شود. اگر «جاهلیت» را نه واقعه ای در دل تاریخ که پدیده ای بدانیم که معلول یک سلسله عوامل بوده است تکرار آن در هر مقطع از زمان و در هر قطعه ای از مکان ممکن خواهد بود.

در خطبه فدکیه ویژگی هایی برای جامعه جاهلی پیش از اسلام بیان شده است که توجه به آنها می تواند نمایی از جامعه یا جوامع جاهلی را در منظر حضرت صدیقه به نمایش بگذارد. جهالتی که می تواند در هر زمان و مکانی باز تولید شود.

الف- ضعف معنویت و خدا گرایی «کُنْتُمْ‏ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّار»

این ویژگی برگرفته از آیه 103 از سوره مبارکه آل عمران قرآن کریم است که در توصیف احوال اعراب پیش از اسلام چنین فرمود: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون».

جوامع انسانی هر قدر به لحاظ صنعت، رفاه و ویژگی های اجتماعی پیشرفت کرده باشند، اگر از عامل معنویت و خدا گرایی تهی بوده و به سوی هوی پرستی متمایل شوند یا امور دیگری را به جای خدای واحد متعال بنشانند از منظر اسلام و دیدگاه حضرت صدیقه طاهره(س) همچنان در عصر جاهلیت به سر خواهند برد. زیرا خدای متعال حقیقتی عینی است که وجودش تابع پذیرش یا نپذیرفتن هیچ موجودی نیست . قرآن کریم به این حقیقت تصریح می فرماید: « إن تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمید» [سوره ابراهیم، آیه 8] و «إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُم» [سوره زمّر، آیه 7].

فراموشی خدای بزرگ بی تردید به فراموشی مفهوم جامع انسانیت خواهد انجامید چرا که انسان حقیقتی واقع شده در میان دو نقطه ولادت و مرگ نیست تا با ولادت در دنیا وجود شود و با رخت بستن از سرای خاکی آن به دیار عدم بپیوندد بلکه حقیقتی است که از مبدأ علم و اراده الهی سر چشمه گرفته است و سر انجام به سوی حیات ابدی و ملاقات مبدأ خویش رهسپار خواهد گشت. شناخت چنین انسانی جز در پرتو شناخت مبدأ میسور نخواهد بود و موجودی که مبدأ خویش را فراموش کند مقصد خود را نیز فراموش خواهد کرد و در دنیای چند روزه خویش هر لحظه مقصد و مقصودی را جستجو خواهد کرد تا به زندگیش معنا ببخشد و بودن توأم با رنج و سختی زندگی را برایش ممکن کند.

انسان خدا فراموش، به خود فراموشی مبتلا خواهد شد و خویش را چون موجودات فانی، پایان پذیر خواهد پنداشت و همین پندار غلط او را به سوی زیاده خواهی و کام جویی افراطی در چند روزه زندگی سوق خواهد داد و از انسان حیوانی خواهد ساخت که اگر چه به لحاظ تکنیک، شیوه و وسائل زندگی، برترین موجود روی خواهد بود اما از همه حیوانات دیگر درنده خوتر و بی رحم تر خواهد شد. «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم». [سوره حشر، آیه 19] چنین است که باور به خرافات در زندگی انسانها رشد می کند و معانی موهومی برای توضیح چرایی زندگی ساخته می شود تا شاید کمی از خلاء خدا ناباوری او را پر کند اما هرگز فطرت خدا خواه انسان را آرام نخواهد کرد و در اثر این غفلت بزرگ، زندگی، این ودیعه ارزنده خدای متعال بدل به جریانی می شود که هر لحظه انسان را در پرتگاهی از جهالت و خودخواهی خویش پیشتر می برد و سر انجام او را در آتشی که به دست خویش برافروخته خواهد سوزاند.

ب- ضعف سیاسی و اجتماعی «مَذْقَةَ الشَّارِبِ وَ نَهْزَةَ الطَّامِعِ وَ قَبْسَةَ الْعَجْلَانِ وَ مَوْطِئَ الْأَقْدَام‏»

« شما محل چشیدن تشنگان و فرصتگاه طمعکاران و محل دستبرد شتابزدگان و جای پای دیگران بودید». از دیگر ویژگی هایی که حضرت صدیقه طاهره(س) برای جامعه جاهلی بر می شمارد چهار صفت است که می توان از مجموع آنها ضعف سیاسی و اجتماعی این گونه جوامع را استفاده کرد.

ملتی که توانمندی هایش را نشناسد و به خویش ایمان نداشته باشد و جماعتی که آحاد آن بر محور منافع شخصی خویش زندگی کنند، ناچار تن به اختلافات خانمان سوز و نزاع های بی ثمر خواهند داد. منافع جمعی را در قربانگاه مطامع شخصی سر خواهند برید و به جمعی از انسانهای تنها بدل خواهند شد. نزاع های پیاپی و گسست های اجتماعی آنها ابّهتشان را فرو خواهد ریخت و توانشان را به ضعف بدل خواهد کرد. چنین مردمی زمینه مناسبی برای استثمار توسط صاحبان زر و زور و تزویر خواهند بود و به سادگی تن به استعمار و استحمار خواهند سپرد.

استثمار گران داخلی و فرصت طلبان خارجی در مواجهه با چنین مردمی، سفره ای آماده خواهند یافت که می شود در منابع و ثروت های خدادادش به سادگی طمع ورزید و از هر سوی و به هر روش آنان را چپاول کرد. چنین جوامعی نه در خویش توان دفاع از داشته هایشان را خواهند یافت و نه انگیزه ای برای دفاع و جانبازی خواهند داشت. این ضعف و سستی روز افزون، جایگاه اجتماعی آنان را کاهش خواهد داد تا جائی که هر قدرتمندی می تواند با تکیه بر قدرت زر یا زور یا به حیله تزویر از آنان نردبانی برای صعود به اوج منافع و مطامع خویش بسازد و با پا نهادن بر هویت آنان خویش را به مقصد و مقصود خویش نزدیک تر سازد.

چنین نقیصه ای هرگز منحصر به جماعت خدا ناباوران نیست بلکه در جوامع خدا باوری نیز که دست از همدلی و همراهی و یاری یکدگر بردارند و با تنگ نظری راه را بر دیگران ببندند و مقهور منافع شخصی یا گروهی خویش شوند تحقق چنین نتیجه نامطلوبی دور از انتظار نخواهد بود. از همین روست که قرآن کریم مؤمنان را به پایمردی بر توحید و اطاعت از رهبران الهی و عادل و پرهیز از جدال و نزاع با یکدیگر فرا می خواند و آنان را از سرنوشت نا میمون آن بر حذر می دارد: «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُم». [سوره انفال، آیه 46]

ج- ضعف مادی و اقتصادی «تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ وَ تَقْتَاتُونَ الْقِدّ»

« آب آلوده جمع شده در گودالهای میان راه را می نوشیدید و پوستهای کنده شده از مردارها را می خوردید». از دیگر ویژگی هایی که می توان از این فرازهای خطبه حضرت صدیقه(س) در خصوص جوامع جاهلی استفاده کرد. ضعف مادی و اقتصادی است. بی تردید عنصر اقتصاد و توان اقتصادی در تمام جوامع انسانی نقش پر اهمیتی را ایفا می کند، خواه جوامع خدا باور و خواه غیر آن.  فقر مادی و اقتصادی در اغلب افراد جامعه منجر به ضعف معنوی و فقر فرهنگی خواهد شد و ضعف سیاسی جوامع را به تبع آن موجب می شود.  همانگونه که پیامبر گرامی مان فرمود: «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرا»[کافی، ج2، ص 307]

جامعه عرب پیش از اسلام به واسطه فقدان خودباوری، نزاعهای مکرر و بی توجهی به تولید ثروت اجتماعی دچار فقر مادی و عقب افتادگی فرهنگی ناشی از آن بوده است. فقر فرهنگی مانع بذل توجه به تولید می شد و فقر  ناشی از آن موجب جنگها و نزاعهای پر دامنه برای بهره مندی از ثروت گروه و قبیله دیگر می گردید. بهداشت و امکانات رفاهی ویژه آنانی بود که از دسترنج ضعیفان خود را فربه می کردند و فقر و نا چیزی از آن مردمی بود که برای لقمه نانی یا دستشان را به خون دیگران می آلودند یا به پست ترین نوع گذران زندگی تن می دادند. حضرت مولی الموحدین علی(ع) نیز در خطبه 26 نهج البلاغه حال عرب پیش از بعثت را چنین توصیف کرده است: «مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُم»‏ در زمینهاى سنگلاخ و ناهموار مى‏زیستید و با مارهاى سخت و کر همخانه بودید. آبى تیره و ناگوار مى‏نوشیدید و طعامی درشت‏ و خشن مى‏خوردید و خون یکدیگر مى‏ریختید و از خویش و پیوند بریده بودید.

بر این اساس جامعه ای که به واسطه فقدان فرهنگ بهره وری از منابع گوناگون خویش و عدم رعایت بهداشت فردی و اجتماعی و فقدان تولید ما یحتاج اولیه خود به فقر و ناچیزی تن دهد و گشودن گره کار خود را از غیر تمنا کند یا با سوء مدیریت منابع خویش را به هدر داده و فقری و سختی خود کرده ای را پیش آورد بی تردید در پرده ای از جهالت به سر می برد و با جامعه انسانی و اسلامی فرسنگها فاصله خواهد داشت. شاید از همین جهت است که حضرت مولی الموحدین علی (ع) بر تلاش در جهت تولید و بهره وری از منابع خداداد در جهت رفع فقر تأکید می کنند : «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه‏» هر کس آب و زمینى داشته باشد (و نکوشد و کشت نکند) و فقیر و نیازمند گردد، از رحمت خدا بدور باد.

این مختصر تنها تلاش کوچکی بود برای بازخوانی برخی از تعالیم حضرت صدیقه طاهره(س) که از این خطبه قابل استفاده است. تلاشی نه درخور خطبه فدکیه که در بضاعت اندک نویسنده و مجال تنگ این اوراق. بی تردید اندیشمندان جستجو گر که بر آستان فاطمی(س) سر ارادت می سایند با مجالی وسیع تر و بضاعتی بیشتر به استفاده های روز آمد از این گنجینه پر بهاء پرداخته اند و همواره خواهند پرداخت و با اندیشه عمیق خود پرده از لایه های پنهان کلام نورانی حبیبه خدا کنار خواهند زد.

 آنچه در این سطور پایانی ذهن نویسنده را در می نوردد این سؤال است که آیا روا نبوده و نیست که شیعیان مخلص و ارادتمندان خاندان رسالت و علاقه مندان حضرت زهرا(س) بیش از آن که عظمت شخصیت و علوّ رتبه حضرت فاطمه زهرا(س) را در بیان مصائب و شدائد وارده به آن حوریه انسیه جستجو کنند ( که ذکر آن مصائب و شدائد به جای خود بسیار ارزنده است) در کلمات و بیانات به یادگار مانده از آن بانوی آسمانی تأمل و تعمق کنند و از این طریق ضمن آشنایی بیشتر با عظمت شخصیت آن پاره دل پیامبر، درس زندگی امروز جامعه اسلامی و انسانی را از آن یگانه جهان آفرینش بیاموزند؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد